۲ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

Brain? no thanks.

And then I think of myself and all my worries

My strеssors and my hurries

Maybe the biggеst ones are self imposed

Or maybe my window goldfinch knows something that I don’t

 

نمیدونم دارم چکار میکنم و مطمئنم از همه ی جامعه هایی که نصفه نیمه جزوشون حساب میشم عقبم، ولی میتونم به آهنگای تام کاردی و مغز دیوید گیلبرت* گوش کنم و مث اسکلا بالا پایین بپرم، و میتونم شبانه روز به خاطر مرگ شخصیتم ناراحت باشم اما نتونم قاتلشو سرزنش کنم چون اونم بچمه و و من نظریه های ویلنیشو قبول دارم، و میتونم چندین ساعت یه تخمه رو بگیرم جلوی یه کوتوله برزیلی شر که راضیش کنم بشینه روی انگشتم فقط برای اینکه تا تخمه رو ازم گرفت فرار کنه، و میتونم به دوستم فحش بدم و تیکه بندازم و بزنمش و طوری رفتار کنم انگار دشمن خونیمه درحالی که توی همون لحظه دارم فکر میکنم چقدر دوستش دارم، و خببببب.... فکر نکنم اینا خیلیم بد باشن

 

*برایان دیوید گیلبرت خواننده ایه که دفعه ی اول اسمش Brian رو brain خوندم:))

 

پ.ن: راستشو بخواید به احتمال زیاد دارم دیوونه میشم.

پ.ن²: میدونم کسی به راستش اهمیت نمیده.

پ.ن³: نوع حرف زدن همکلاسیام داره روم تاثیر میذاره. و دیگه اونقدرا از انیمه دیدن و کتاب خوندن خوشم نمیاد. و... ترسناکه.

  • ۴
  • نظرات [ ۵ ]
    • ‌ ‌ ‌•𝓂𝒶𝓃𝒶𝓂𝓎• ‌ ‌ ‌
    • شنبه ۲۹ مهر ۰۲

    Kitty

    Hey Kitty, What If I End Up Asking Myself "What Now?"

     

  • ۳
    • ‌ ‌ ‌•𝓂𝒶𝓃𝒶𝓂𝓎• ‌ ‌ ‌
    • شنبه ۸ مهر ۰۲
    Welcome to the purple cafe