وقتی مانگا میخونم همه چیز با یه ریتم خسته کننده اتفاق میفته...
همه ی اتفاقا سریع و مبهم پیش میرن... صدای همه ی شخصیت ها یه جوره... شخصیتشون... رفتارشون...
مثل این میمونه که یه زن جدی و خشک توی سرم باشه و جمله ها رو به جای همه ی شخصیتا برام بخونه
اما آخرش همه چیز خیلی قشنگه... نمیدونم چرا، فقط خیلی قشنگه
مثل این میمونه که خانوم چوب خشک آروم توی جذابیت داستان بسوزه و صداش تبدیل به خاکستر شه
و یه جورایی، فکر کنم این خیلی قشنگه... مثل بالای سفید انجل میمونه:))
*بغل کردن بالای سفید آنجل...*
پ.ن: سدی اندینگ خیلی خوبه. سدی اندینگ انقدر خوبه که بیشتر از هپی اندینگ و سد اندینگ اشکمو درمیاره:′)
پ.ن²: فکر نکنم نیاز به توضیح بیشتر از این باشه تا بفهمین همین الان خوندن مانگامو تموم کردمXD
- •𝓂𝒶𝓃𝒶𝓂𝓎•
- پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۰۰